اختیار

نقاشی دیجیتال

گوسفندان شنا میکنند،ماهی ها یونجه میخورند۵۰ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است

ﺩﺧﺘﺮ : ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﭘﺴﺮ : ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺕ،ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ! ؟

ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﮕﻔﺘﯽ ﻋﺎﺷﻘﻤﯽ؟

ﻧﻤﯿﮕﻔﺘﯽ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ؟

ﭘﺴﺮ : ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﺮﻭﻭﻭ ...


ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺮﺍ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ؟

ﭘﺴﺮ : ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭِ ﻣﻤﮑﻨﻮﻭﻭﻭ ! ؟ﻋﺎﺷﻘﻢ ﮐﺮﺩﯼ ...

ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﻮﺩﺕ !! ﺑﺮﻭ ... ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺮﺩﯾﺖ

ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻦ ...

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﺑﺸﯽ ...

ﻫﻤﺴﺮﻡ ... ﺗﮏ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺧﻮﻧﻢ، ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ !! ؟

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭘﺴﺮﯼ •


برگرفته از کتاب تخیلی گوسفندها شنا می کنند ماهی ها یونجه می خورند

ekhtiar.blog.ir

محمد حسن

داستان کوتاه و آموزنده قاچاقچی۵۰ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است


 مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟»
او می‌گوید: «شن.»

 مأمور او را از دوچرخه پیاده می‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می‌شود

ادامه مطلب
محمد حسن
 کلیک کنید و لذت ببرید