داستان کوتاه عاشقانه:سرعت موتور سیکلت۱ مطلب با کلمهی کلیدی «داستان عاشقانه» ثبت شده است
زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب میراندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: ‘یواشتر برو من میترسم’ مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره!
به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب
محمد حسن